پيام
+
چشم به قــآمتت نمي دوزنــد! (1)
اگــر
"تَمْشِي عَلَي اسْتِحْيَآءٍ"
باشي (2)
اين را از قصّه هــا (قصص) بيـــآموز...
1.حضرت شعيب از دخترش پرسيد: چگونه امانتداري اين جوان (موسي)را فهميدي که او را امين ميخواني؟ گفت: وقتي دعوت شما را به او ابلاغ کردم، به من گفت: از پشت سر من، مرا راهنمايي کن، تا مبادا به قامت من چشم بدوزد.{بحارالانوار/ج 13/ص 44}

..: *شيرازي*:..
92/10/11
شهاب افشار
2.پس يکي از آن دو (زن) "در حالي که با حيا و عفّت راه ميرفت" به نزد او آمد{سوره قصص/25}
+
حياي تو ، نجابت ديگري را به همراه دارد....
*نسيم *
چقدر چشماش خوشرنگه.
شهاب افشار
...