پيام

شهاب افشار
93/7/28

+ سلام ...

سعيد عبدلي 93/7/29

بي تو هر لحظه مرا بيم فرو ريختن است ، مثل شهري که به روي گسل زلزله هاست ..

تا تو نگاه ميکني کار من آه کردن است ، اي به فداي چشم تو اين چه نگاه کردن است ؟

بيت دومشو من يه جور ديگه شنيدم جناب افشار:)

چيه بيت دومش ؟

تو را مي‌بينم و ميلم زيادت مي‌شود هر دم ، مرا مي‌بيني و هر دم زيادت مي‌کني دردم

ما در ره عشق نقض پيمان نکنيم ، گرجان طلبند دريغ از جان نکنيم

تا تو نگاه ميکني کار من اه کردن است/تخته سر تي چشم بنم اين چه نگاه کردن است.....................ديگه ببخشيد شرمنده من اينجوري شنيده بودم.

مرا درديست با جانان که تا جان در بدن دارم ، هواداران کويش را چو جان خويشتن دارم

نسخه شما تحريف شدست : )

سلام

مست مي آمد و رخساره بر افروخته بود ، تا کجا بازدل غمزده اي سوخته بود

سلام عليکم : )

دردم از يار است و درمان نيز هم ، دل فداي او شد و جان نيز هم

شعرش مال فاضل نظريه

کدوم ؟

سلام

اولي

:) ......وشايد براي شما=)

بعله . تا تو نگاه ميکني هم براي شهرياره . فاضل که بي نظيره

سلام عرشيا : )

دوستان م بديد

مرد آن باشد که گيرد دست دوست ، در پريشان حالي و افسردگي

يارب آن نوگل خندان که سپردي به منش ، ميسپارم به تو از دست حسود چمنش

ش ..

ميازار موري که دانه کش است/که جان دارد وجان شيرين خوش است..

بيشتر کتاباشو دارم

الان رسيديم به ش . از م کذشتيم : )

تو را من چشم در راهم...

ضد . گريه هاي امپراطورشو غالبا حفظم ...

چون مستقيم وصل نيستم طول ميکشه:)

مگه از فاضله ؟ احساس ميکنم نو باشه نه غزل

عليک دي:

بعله . اشکال نداره : )

درود : )

نه مال نيمائه

شبي در خواب او را با رقيبان در سخن ديدم نبيند هيچ کس در خواب يارب آنچه من ديدم

بعله از اتاق فرمان ميگن مال نيما ست . احسنت به بنده

ضد،گريه هاي امپراطور،آنها،اسم اون يکي رو فراموش کردم...

نبيند هيچ کس در خواب يارب آنچه من ديدم .. زيباست .. احسنت

سه گانه ي فاضل اند ..

م بديد دوستان ..

ممنونم ممنونم:)

خواهش :)

منت هيچ کس نخواهم خورد نان بازوي خويش خواهم خورد

داني که چيست دولت ديدار يار ديدن ،در کوي او گدايي بر خسروي گزيدن

در راه رسيدن به تو گيرم که بميرم اصلن به تو افتاد مسيرم که بميرم

از فاضل پلنگ سنگي دروازه هاي بسته شهرم رو حتما خونديد ؟

بعله

نابرده رنج گنج ميسر نمي شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

آئين عشق بازي دنيا عوض شده است يوسف عوض شده است ، زليخا عوض شده است

مي توان هر لحظه هر جا عاشق و دلداده بودن،پر غرور چون آبشاران بودن اما ساده بودن

مکن کاري که بر پا سنگت آيه جهان با اين فراخي تنگت آيه چو فردا نامه خوانان نامه خوانند تو نامه خود بيني ننگت آيه

بي قرار توام و در دل تنگم گله هاست آه ...! بي تاب شدن عادت کم حوصله هاست

نـشـانـم پـيـش تـيـرش کـاش تـيرش بر نشان آيد کـه پـيـشـم از پـي تـيـر خـود آن ابـرو کـمان آيد

به خداحافظي تلخ تو سوگند ، نشد که تو رفتي و دلم ثانيه اي بند نشد

تار و پود عالم امکان، به هم پيوسته است عالمي را شاد کرد آنکس که يک دل شاد کرد

اواي من غالبا با اخر بيت قبلي ميگن شما به رويه غالب اعتقاد نداري ؟ : )

در ديـــــاري كه در او نيست كســي يار كســــي كاش يارب كه نيفتد به كسي كار كسي هــــــر كس آزار منِ زار پســـــنديــــــد ولــــــــــي نپـــســـــنديــــد دلِ زار مـن آزارِ كســــي

بي قرار تو ام از قديماي فاضل بايد باشه فک کنم. شايد با همين صدا کرده باشه

نه اينکه فکر کني مرهم احتياج نداشت که زخم هاي دل خون من علاج نداشت

نه....تو جمع هاي خودمون همش با آخرين حرف بيت بعدي رو شروع ميکرديم...وارد نيستيم..به بزرگي خودتون بخشين.

آره...منم اينارو خيلي دوست دارم...خاطره ها دار....دوستان شاعر زياد داشتم...ي مدتي انجمن ادبي ميرفتم و نيمچه نوشته هايي داشتيم

خواهش ميکنم . اصلش بيت بايد زيبا باشه . اول اخر بيت نداره که !

تو را مي جويم اي زيباترين گلواژه هستي تو اي عالم ترين معنا به دنبال تو مي گردم

خيلي خوبه . نوشتن روح ادمو لطيف ميکنه . خوشبحال شعرا

فواره وار سر به هوايي و سر به زير ، چون تلخي شراب دل آزار و دل پذير ...

بعد از اين بگذار قلب بيقراري بشکند گل نمي رويد.چه غم گر شاخساري بشکند

شيريني فراق کم از شور وصل نيست . گر عشق مقصد است خوشا لذت مسير

رفتم که ببينم کيست تا يادم کند يک غزل مهماني حال پريشانم کند رفتم و غافل از اينکه من زتنها ترخودم خواب هم نيست کزين کابوس بيدارم کند

شب بخير جناب افشار@};-دير وقته مابريم بخوابيم