پيام
+
از جمله شبهاتي که طرح نمودهاند آن است که
«چگونه ميتوان باور داشت با وجود آن که
حضرت علي -کرّم الله وجهه- در منزل حضور داشته،
همسر او فاطمه -رضي الله عنها- پشت درب خانه رود
تا چنان اتفاقاتي رخ دهد؟!
چرا خود علي -کرّم الله وجهه- و يا شخص ديگري
از حاضران در خانه، براي بازکردن در نرفت؟
آيا اساسا معقول به نظر ميرسد با توجه به حضور
نامحرمان در پشت درب خانه،
* ادامــه درنظـرات*

اميد هستم!
93/12/24
شهاب افشار
علي همسرش زهرا را براي بازکردن در بفرستد؟!»
شهاب افشار
پاسخ نقضي شبهه
الف) چرا پيامبر اجازه ميداد تا همسرانش در را به روي نامحرمان بگشايند؟ نگاهي به روش پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در موضوع مورد بحث، بهترين پاسخ براي شبهه افکنان است؛ چرا که موارد گوناگوني در کتابهاي شيعه و سنّي وجود دارد که آن حضرت به همسرانش اجازه داده تا درب خانه را به روي نامحرمان بگشايند به مواردي اشاره ميکنيم:
شهاب افشار
امّ سلمه و بازکردن درب خانه براي علي (عليه السّلام)؛ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) از خانه زينب، دختر جحش بيروت آمد و وارد خانه امّسلمه شد؛ چون آن روز، نوبت آمدن آن حضرت به خانه وي بود، مدتي نگذشت علي (عليه السّلام) آهسته دقّ الباب کرد، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بيدار شد، امسلمه پاسخ نداد، حضرت فرمود: «بلند شو و در را باز کن...».[1]
شهاب افشار
عايشه و باز کردن در خانه به دستور پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)؛ امير مؤمنان (عليه السّلام) فرمودند که نماز صبح را با پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) خوانده و همراه حضرت از مسجد بيرون آمدم... حضرت فرمود: «به خانه عايشه ميروم». من نيز نزد فاطمه (عليها السّلام) رفته و در کنار حسن و حسين همه خوشحال بوديم، سپس به طرف خانه عايشه رفتم و در زدم، گفت: «کيستي؟» گفتم: «علي»؛ گفت:
شهاب افشار
«پيامبر استراحت ميکند». به خانه بازگشته و دوباره آمده و در زدم. عايشه گفت: «کيستي؟» گفتم: «علي»؛ گفت: «پيامبر را کاري هست». دلم طاقت نياورد، براي با سوّم دقّالباب کردم. عايشه گفت: «کيستي؟» گفتم: «علي»؛ صداي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را شنيدم که فرمود: «عايشه در را باز کن»، عايشه در را باز کرد و من وارد شدم...[2].
شهاب افشار
*پاسخ حلي شبهه
الف) بر خلاف آنچه امروز در شهرها مرسوم است که معمولا درب خانهها بسته و فقط در موارد لزوم و جايي که مراجعه کنندهاي پشت در باشد در را بگشايند، زمانهاي قديم، مانند آنچه امروز در بسياري از روستاها مرسوم است درب خانهها در طول روز باز بوده و فقط در صورتي که کسي قصد ورود به خانه را داشت اجازه گرفته و داخل ميشد. *
شهاب افشار
بر همين اساس، از برخي روايات استفاده ميشود زمان وقوع حادثه، درب خانه، باز و حضرت فاطمه (عليها السّلام) نزديک درب خانه بود و با ديدن مهاجمان، براي بستن درب خانه پشت در آمده تا آن را به روي آنان ببندد. مرحوم عيّاشي، شيخ مفيد و ديگران نوشتهاند: «راوي گويد، عمر گفت: برخيزيد تا سوي علي (عليه السّلام) رويم.
شهاب افشار
ابوبکر، عمر، عثمان، خالد بن وليد، مغيرة بن شعبة، ابوعبيد جراح، سالم مولي ابوحذيفة، قنفذ و من همراه او راه افتاده چون نزديک خانه رسيديم، فاطمه (عليها السّلام) آنان را ديد و به همين جهت درب خانه را به روي ما بست. فاطمه (عليها السّلام) يقين داشت که عمر بدون اجازه وارد نخواهد شد. عمر در را که از جنس شاخههاي خرما بود، با لگد شکست.
شهاب افشار
او و همراهانش وارد خانه شده و در حالي که به خاطر پيروزي خود الله اکبر ميگفتند، علي (عليه السّلام) را از خانه بيرون آوردند».[4] و در روايت سليم نيز آمده: «عمر آمد تا به خانه رسيد، فاطمه پشت در نشسته بود، سرش را بسته بود و بدنش از اندوه از دست دادن پدر، نحيف و لاغر شده بود، عمر در را کوبيد و گفت: اي پسر ابوطالب! در را باز کن، فاطمه (عليها السّلام) فرمود: اي عمر با ما چکار داري؟
شهاب افشار
ما را با مصيبتي که گرفتارش شدهايم تنها بگذار. عمر گفت: در را باز کن وگرنه خانه را به آتش ميکشم. فاطمه (عليها السّلام) فرمود: آيا از خداوند نميترسي که وارد خانه ما ميشوي، عمر بازنگشت و آتش خواست و آتش را بر در خانه افکند و آن را سوزاند».[5]
شهاب افشار
کاملش را در اين لينک بخوانيد http://www.adyannet.com/news/14071
سعيد عبدلي
@};- الّلهُـمَّ صَلِّ عَلـي مُحَمَّـد وَآلِ مُحَمَّـد وَعَجِّـل فَرَجَـهُم@};-
من.تو.خدا
تشکر از شمابابت فيدتون
شهاب افشار
خواهش ميکنم . متشکر از توجهتون ...
majid57
رفتن حضرت زهرا پشت در باعث شد تمام نقشه اون قوم پليد نقش بر آب بشه اين عين درايت و سياست حضرت زهرا بوده
*ري را
ممنون ..