فانوسـ نامه
پنج شنبه 91 مهر 13 :: 2:9 عصر :: نویسنده : شهاب افشار
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ محب هرکسی با محب دیگری فرق میکند بعضی محب ها را به راحتی می توان فهمید که "شر" هستند بعضی دیگر را ... نمیدانم ..؟ راحت یا سخت بودنشان را ولی میدانم میشود فهمید حا ل اینــکه من میخواهم بفهمم یا نه ، مثنوی هفتاد من ی است که هفتاد من ش را هم کلهم توجیــه پر میکند برایت ، شیرین ! یکی از این شیرین ها "حرم" است "حرم"هم که بهتر میدانی محبیست "محب"! محبتش که در دل برود بیرون می آید مگر؟ بیرون که می آید اما شیرین است ، حرم رفتن را میگویم ! حرم رفتن بی محبت ها ! شیریــن است .. فرستادن لوله آب گرم به خانه ای که چند دختر یتیم همیشه سرماخورده اند جهاز دادن برای دختری که خواستگارانش را زندگی اش را به خاطر نداشتنش رد میکند یتیم نوازی اما حالی ندارد/ نامی ندارد / مالی نیست داشته باشد هم به شیرینی حرم نیست رکور حرم رفتن ندارد _ حاجی ای را میشناسم (در همسایگی مان) هر هفته با دوستانشان شاید حج نروند شاید حرم نروند اما محرم تر میشوند محرم ! موضوع مطلب : آخرین مطالب پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 96945
|
|