سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فانوسـ‏ نامه
چهارشنبه 92 مهر 17 :: 8:26 عصر ::  نویسنده : شهاب افشار

 

بسم الله                                                     

از جشن ها ، جشن تکلیف و جشن عقد را بیشتر از بقیه دوست دارم

شاید به خاطر اینکه در هرکدام از آنها زندگی وارد مرحله جدیدی شده و

این طراوت و تازگی انصافا جشن گرفتن هم دارد ..

اولی را سابقه داریم و دومی را آرزو !

تولد را ولی چون اما هر بار تلنگری است شدید بر گذر عمر ، نمیپسندیم ..

دلگیر میشویم ..

خوب در این روز به دنیا آمده ام که آمده ام !

چه گلی زده ام بر سر خودم ؟ .. دیگران پیش کش ..

فردا آغاز 21 بیست و یکمین سال از سالهای زندگی من است ..

آغاز 21 بیست و یکمین سال تکلیف من !

برای منی که در این سالها آدم خوبی نبودم

برای منی که نمی دانم باید غصه کارهای نکرده ام را بخورم

یا .. غصه کارهای کرده را !!

برای منی که .. اصلا بیخیال !

البته باید سپاسگذار این همه حس همدردی و درک متقابل اطرافیان هم بود

که همیشه با دلایل بالا قانع میشوند

و سعی میکنند خیلی به روی خودشان نیاورند این روز را !

بر خلاف بانک ها و موسسات مختلف که با تبریکشان اصلا احساس نمیکنی

که اینها بخاطر چیزی غیر از خودت !! یادت کرده اند

و کلی میخندی به این همه مهر و محبت !

پارسی بلاگ اما حکایتی دیگر دارد ...

حتی حسابش با فضای مجازی هم سواست !

اینقدر که اغلب اوقات که دلگیرم یا خسته ام یا کنجکاوم

چراغ خاموش می آیم در پیام رسان

و با خواندن نوشته های دوستانم ، حالم خوب میشود ..

مجازی نیست این فضا !

پر است از عطر نفس های حق جوانان مومن کشورم

دوستانی که با تمام بی مهری من ، همیشه با من مهربان بوده اند

و وجودشان را یکی از سرمایه های زندگی ام میدانم

شمعی که تا این لحظه فوت نکرده ام، اما میگویند

یک آرزو سهمیه توست ، وقتی میخواهی چراغ یک سالی که از عمرت

گذشته است را فوت کنی !

آرزو میکنم

همیشه در راه رسیدن به اهداف سبزتان پیروز و سربلند باشید ..

شما هم از خدا بخواهید

حالا که هستم ؛ خــــــوب باشم ..!

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

محمد حسین ، در آغاز 21بیست و یک سالگی

پ.ن: از تبریک و ابراز محبت تمامی دوستان خالصانه سپاسگذارم

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 92 تیر 30 :: 11:52 عصر ::  نویسنده : شهاب افشار

ایمان چیست ؟                        

یه حالت درونیه که آدم یکسره خودش و سر جلسه امتحان الهی میبینه ...

با داشتن ایمان راحت تر از لذت حروم میگذری و راحت تر به واجبات و تکالیفت تن میدی

*

روزی یه حزب قران میخونی؟

شبا دعای افتتاح میخونی؟

سحرا دعای سحرت ترک نمیشه ؟

مناجات خمسه عشر و ابو حمزه ثمالی و کمیل و عاشورا و توسل و دعاهای روزانه ماه رمضون و.. عادتت شده..؟

خدائیش آفرین به همتت !

ولی اخلاق هم داری ؟

یا خدای نکرده بد اخلاقی ..؟

چون امام صادق علیه السلام فرمودند توبه انسان بد اخلاق هم قبول نیست ..

دیگه مناجاتاش که ویز ویز زنبور و مگسه ..

*

همسر مدل بالا (چه زیادی خوش چهره باشه ، چه زیادی خوش اخلاق باشه ، چه زیادی با سواد باشه ، چه زیادی هنرمند باشه و ..)

مث ماشین مدل بالاست ،

هزینه نگه داریش بالاست ..

همشم باس مواظب باشی کسی چپ بهش نگاه نکنه ..

نازش و نکشی خیلیا پیدا میشن که بکشن براش ..

خلاصه امکان اینکه یارت نشه و بارت بشه خیلی زیاده

پس بگرد و دعا کن یه همسر با درصد انسانیت و ایمان بالا ، پیدا کنی..

نه از این فول آپشن های مزخرف ...




موضوع مطلب :
دوشنبه 92 خرداد 27 :: 8:1 عصر ::  نویسنده : شهاب افشار

خوابی که تعبیر نشد                                                                               

حضرت علی علیه السلام فرمودند الیوم و یومان ..

همواره روزگار با دو چهره در مقابل تو ظاهر می شود ، یک روزش با توست و روز دیگرش بر علیه ت . پس آن روزی که با تو بود مغرور نشو و آن روز که علیه توست نا امید مباش .

 

بعد از اعلام نتائج انتخابات 92 ، نمیدانستم ناراحت باشم یا خوشحال ؟! از طرفی انتخابات 92 با شور و مشارکت غیر قابل پیش بینی برگزار شده بود ، چیزی که بی شک نظر رهبر معظم انقلاب را جلب کرده بود و نتیجه مشت محکمی بود بر دهان یاوه گویانی که در فتنه 88 ادعای تقلب کرده بودند و البته راست راست الان راه می روند و می گویند ایران دموکراتیک ترین انتخابات جهان را برگزار کرد .. و از طرفی هم نه کاندیدای مد نظر من و نه هیچ کدام از آقایان اصولگرا رای نیاوردند و جریان اصول گرایی به حاشیه رانده شد .

بی شک ماحصل طرف اول خوشحالی دارد و نتیجه دومی هم ناراحتی . از این جهت که شهروند جامعه اسلامی هستم باید خوشحال باشم از این مردم سالاری دینی و از این جهت که اصولگرایی را جریان منطبق با گفتمان انقلاب و امام و رهبری میدانم باید شدیدا ناراحت باشم ..

بازی برده را در خانه باختیم چرا که روزی را که با ما بود مغرور شدیم اما حاشا که روزی را که علیه ماست نا امید شویم ..

مغرور شدیم که اصلاح طلبی را سوء تفاهم خواندیم

مغرور شدیم که ائتلاف نکردیم

مغرور شدیم که بر عهد خود نایستادیم

مغرور شدیم که شکاف های بین خودمان را میان چشم های مردم مناظره کردیم

می گفت گرانی و بد اخلاقی های رئیس جمهور باعث پیروز نشدن اصولگرایان بود ، در کتم نمیرفت که نمیرفت .. گرانی و بد اخلاقی همه را آزرده کرده بود ولی انگیزه و دلیل کاملی نبود برای به حاشیه راندن اصولگرایی و جریانی که مردم هم گفتمانش  را نزدیک تر به مواضع امام امت و انقلاب اسلامی میدانستند ! دلیل هم اینکه با وجود این همه گرانی و تحریم باز اصولگرایی 50% آراء را برای خود داشت و این یعنی زنده بودن گفتمان و قائم به شخص نبودنش .. دقیقا در مقابل گفتمان اصلاح طلبی که بر هیچ یک ازمبانی اسلام و انقلاب اسلامی  بنا نیست و هیچ جایگاهی  ندارد.. در این جریان این شخص بود که رای آورد .. و شخص نیز چه خوب میدانست که خود را مستقل معرفی کرد با تمام وابستگی اش به اصلاحات و سازندگی ! آنچه در اذهان مردم هیچ جایگاهی ندارد تفکراصلاح طلبی است و الا شخص حسن روحانی می تواند با سیاه نمائی و تخریب و صحبت های بی اساس مثل مذاکره سازنده رای جمع کند البته به لطف عرفان عارف که زمان را سنجید و کنار رفت ..

در مقابل جریان اصولگرایی با این همه ساده لوحی و اشتباهات مرگ بار که خواب دیده بود همیشه روی کار است، با نقد های عجیب درون گروهی { قالیباف ولایتی ، ولایتی جلیلی ، جلیلی ولایتی ، حداد ولایتی و رضایی همه را !}  باز هم 50% آراء را از آن خود کرد و این یعنی پویائی گفتمان و البته یعنی تعبیر نشدن خواب جاودانگی به هر شکلی !

بازی برده را در خانه باختیم چرا که روزی را که با ما بود مغرور شدیم اما حاشا که روزی را که علیه ماست نا امید شویم ..

نا امید نمی شویم چون جریان اصولگرایی را جریان حق و گفتمان انقلاب اسلامی میدانیم

نا امید نمی شویم چون  نیمی از ایران اعتمادش به ما را در صندوق انداخته

نا امید نمی شویم چون پایه اکثر فعالیت های اساسی فرهنگی ، زمان اصلاحات گذاشته شد ، ندبه ها ، کمیل ها ..

نا امید نمی شویم چون مبارزه را از اماممان آموخته ایم ..

و چه بد بود که منفعل عمل کردیم !

مگر حوزه نهادی نبود که در جریان انقلاب و جنگ بیشترین شهید را تقدیم انقلاب کرد؟ پس چرا در این مدت خواب بودیم و مردم را توجیه نکردیم که این مقاومت شما جهاد فی سبیل الله است ..  که دولتی که امید را در دل جان کری و دوستانش زنده کند نمی ارزد ولو به پائین آمدن دلار در حد 800 تومان !

خواب بودیم ..

دیروز اما جهاد کردیم در راه خدا ، به سبک قرآنی اش : و جاهدوا فی الله حق جهاده ..دیروز که وصیت نامه هامان در جیب مان بود جهاد مان هم جهاد بود ! ولی امروز که وصیت نامه ها جایشان را در جیب هایمان به چک پول ها داده اند هر نتیجه ای جز روحانی تعجب بر انگیز بود ..!

پ.ن :  این نوشتار نقد درون گروهی بود و البته این پیروزی را به رهبر انقلاب و تمامی ایرانیان تبریک و برای آقای روحانی آرزوی موفقیت داریم ..

 




موضوع مطلب :
چهارشنبه 92 اردیبهشت 18 :: 3:52 عصر ::  نویسنده : شهاب افشار

خدا !                   .               

چند روز ؟

چند صبح ؟ 

چند شام و شامگاه ؟

چند عصر خیس اشک ؟

چند چشم پر ز رشک ؟

چند خوابگریه های ساکت و نمور؟

چند روز نو ؟

روز های با سلاح سرد و پر غرور باقی است ؟

من ولی هوای آب دارم .. و آفتاب !

هوای دیدنش .. ولو به خواب ..!

17 / 2 / 1392 * 03:15 بامداد




موضوع مطلب :
دوشنبه 91 آذر 13 :: 9:55 صبح ::  نویسنده : شهاب افشار

هوایی که میشوم.

 

وفکر میکنم به تو

 

به لحظه های بودنت


ولو به سالهای دور

 

تمام لحظه های تلخ من

 

سفید میشود

 

شب سیاه و سرد من

 

پر از امید میشود

 

نگاه ماه و آفتاب

 

پر از نوید میشود

 

دوباره باغ کوچک خیال من

 

پر از شکوفه های یاس و زنبق سفید میشود

 

ولی .....

 

ولی ، تو نیستی ... !

 

دوباره لحظه های رنگی ام

سیاه میشود ، سفید میشود !

 

 




موضوع مطلب :
پنج شنبه 91 مهر 13 :: 2:9 عصر ::  نویسنده : شهاب افشار

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ

محب هرکسی با محب دیگری فرق میکند

بعضی محب ها را به راحتی می توان فهمید که "شر" هستند

بعضی دیگر را ...

نمیدانم ..؟

راحت یا سخت بودنشان را

ولی میدانم میشود فهمید

حا ل اینــکه من میخواهم بفهمم یا نه ، مثنوی هفتاد من ی است که هفتاد من ش را هم

کلهم توجیــه پر میکند برایت ، شیرین !

یکی از این شیرین ها "حرم" است

"حرم"هم که بهتر میدانی محبیست "محب"!

محبتش که در دل برود بیرون می آید مگر؟

بیرون که می آید

اما شیرین است ، حرم رفتن را میگویم !

حرم رفتن بی محبت ها ! شیریــن است ..

فرستادن لوله آب گرم به خانه ای که چند دختر یتیم همیشه سرماخورده اند

جهاز دادن برای دختری که خواستگارانش را

زندگی اش را

به خاطر نداشتنش رد میکند

یتیم نوازی

اما

حالی ندارد/ نامی ندارد / مالی نیست

داشته باشد هم به شیرینی حرم نیست

رکور حرم رفتن ندارد

_

حاجی ای را میشناسم

(در همسایگی مان)

هر هفته

با دوستانشان

شاید حج نروند

شاید حرم نروند

اما محرم تر میشوند

محرم !




موضوع مطلب :
جمعه 91 مهر 7 :: 4:1 عصر ::  نویسنده : شهاب افشار

  ایـــــ

  حرمــــتــــــ

  مــــلـــــــجــــــــا

  درمـــــــانـــــــــدگـــــانــــ ....

نه اینکه امروز تولد شما باشد ،

به این اعتقاد که در این روز هست شده اید ..

نه ..!

شما بوده اید ..

از خیلی قبل تر ..

زمانی که رسول خدا «ص» فرمود محققا پاره اى از تن من در خراسان دفن میشود زیارتش نکند گرفتارى جز آنکه خدا گرفتاریش را بر طرف کند و نه گنهکارى جز آنکه خدا گناهانش بیامرزد.(1)

 

و از شما گفته است پیامبر زمانی که مردى خراسانى باو عرضکرد یا بن رسول اللَّه من رسول خدا «ص» را در خواب دیدم گویا بمن میفرمود چطور باشید وقتى که در زمین شما دفن شود پاره اى از تن من و امانت تن من بشما سپرده شود و در زمین شما ستاره من غروب کند، وشما فرمودید منم مدفون در زمین شما و منم پاره تن پیغمبر شما و منم امانت و منم آن ستاره هلا هر که مرا زیارت کند و آنچه خداى تبارک و تعالى از حق و طاعت من واجب کرده بشناسد من و پدرانم روز قیامت شفیعان اوئیم و هر که ما شفیعان او باشیم در روز قیامت نجات یابد گرچه بر او مانند گناهان انس و جن باشد بتحقیق براى من باز گفت پدرم از جدم از پدرش که رسول خدا «ص» فرمود هر که مرا در خواب بیند خود مرا دیده زیرا شیطان در صورت من در نیاید و نه در صورت احدى از اوصیایم و نه در صورت احدى از شیعیانشان و براستى خواب راست یکى از هفتاد جزء نبوتست.(2)

 

 

امام رئوف گفتید هر که یاد مصیبت ما کند و بگرید بدان چه با ما کردند روز قیامت با ما در درجه ما است و هر که یاد مصیبت ما کند و بگرید و بگریاند دیدهاش گریان نشود روزى که همه دیدهها گریانست و هر که بنشیند در مجلسى که امر ما در آن زنده میشود دلش نمیرد روزى که دلها بمیرد (3) ،اما امروز روز میلاد شماست ولی ... بازهم نمناک شد چشمان ما هنگام دیدن ضریحتان از دور و در آرزویش ...

 

(1:ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق) / ترجمه کمرهاى، 1جلد، کتابچى - تهران، چاپ: ششم، 1376ش.)(3:همان )

 

(2:همان )

 

 

 

 

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 91 مهر 2 :: 10:22 صبح ::  نویسنده : شهاب افشار

.اما 

   با این همه
تقصیر من نبود
                  که با این همه...
با این همه امید قبولی 
در امتحان سادهْ تو رد شدم

 

اصلاً نه تو ، نه من!
تقصیر هیچ کس نیست

از خوبی تو بود 
               که من
                        بد شدم!

ghisar.aminpoor

 




موضوع مطلب :
یکشنبه 91 شهریور 26 :: 2:31 عصر ::  نویسنده : شهاب افشار

تازه مع نای تک راری بودن را میفهمم !

وقتی رفتن هم حتی ? نمیتواند تو را از حال و هوایی که داری

در بیاورد

به حق دارم چرت و پرت میگویم

مگر حال و هوا با رفتن عوض میشود ؟؟

حال و هواست " نه آب و هوا .!

آب و هوایت که تکراری شد /

از آنجایی که هستی ? نیم ساعت به هر طرف

شمال یا جنوب

شرق یا غرب

حرکت کنی

حالت خوب میشود .

حال و هوی یت اما

اگر پیله کرد

اگر درد کرد

دیوانگی تازه اولش هست

نیم ساعت که عددی نیست

بیست ساعت هم به هرکجا بروی و برسی ..

انگار گردنت را هم تکان نداده ای

همان جایی را میبینی که .. می دیدی

مظـــلوم کسی است که نداند از کجا میخورد

نداند مرضـــ ش چیــــ ست ؟

راهش ؟

در مانش؟

و .. آبــــ‌ شود

آبـــ‌ ــ ـــ  ـــ ـــ




موضوع مطلب :
چهارشنبه 91 شهریور 22 :: 11:5 عصر ::  نویسنده : شهاب افشار

1.دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود ..

2.در خواب هم نگنجد خواب خوشی که دیدم ..

3.ترمینال مسافر بری . مشهد!

                             ...والــــــــــــــــ ـ ــ ـسلـام




موضوع مطلب :
<   1   2   3   4   5   >>   >