فانوسـ نامه
شنبه 90 دی 24 :: 10:22 عصر :: نویسنده : شهاب افشار اربعین را من نمیفهمم ! اربعین را تو هم نمیفهمی ! تو هم نمیفهمی اگر داغ برادر دلت را نسوزانده باشد .. یا داغ پسر .. سنش فرقی نمیکند .. جوان باشد یا میانه یا حتی شیرخواره ! زینب اما اربعین را خوب میفهمد ! با داغ حسین .. با داغ علی اکبر .. با داغ قاسم و عبدالله .. زینب اربعین را خوب میفهمد : با داغ علی اصغر ! .. و داغ پسر را رباب معنا کرد ! اربعین را زینب میشناسد که برادرش را نشناخت ! امروز اربعین است .. اربعین حسین و ابالفضل .. اربعین همه جوانان بنی هاشم .. امروز اربعین زهیر هم هست ! یک ماه و چند روز پیش بود که همه دغدغه اش این بود که نکند اتفاقی همسایه حسین و حرمش شود ! و امروز در آغوش حسین ..! هی ... یادم نمی آید ندیدن حرمت را آرزو کرده باشم ! ولی زیاد خورده ام بغضهایم را .. و حسرت حرمت را .. .. و بغض هایم را ! موضوع مطلب : پنج شنبه 90 آذر 17 :: 11:47 عصر :: نویسنده : شهاب افشار جوابشان را گرفتند آنهایی که "ان قلت" به امر خدایشان میکردند ..! قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ ؟ انسان را میگفتند .. ! میدیدند .. اما باورکن نه تا اینجایش را ..! شرط میبندم تورا ندیده بودند آنهایی که تسبیح و تقدیسشان را به رخ خدا میکشیدند .. ! ای دلیل دهن پر کن خدا ..! ای مصحف ورق ورق ..! این تو ومعرکه تو بود که معنا کرد "إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُون" را .. ابراهیم که باشی ، همین که امر خدایت را اجابت کنی کافیست .. دیگر نیازی نیست کار به جای باریک بکشد .. اما حسین (بخوان دردانه خدا) که شدی باید تا تهش را بروی ! دیگر کار به نبریدن تیزی تمام نمیشود ! اینجا وقتی جوشن قاسمت میشود "وان یکاد"زینب.. ودست عبدالله سپر تو! وقتی داغ برادر کمرت را شکست.. وقتی علی اکبرت را بعد از نبرد رشید تر یافتی ! و علی اصغرت هم اذن میدان خواست و تو اجابتش کردی ! اسب های تازه تعل را می آورند .. تازه کار باید به درازا بکشد . . . پ.ن : خدا به قلب امام زمان صبر بدهد ..
موضوع مطلب : پنج شنبه 90 آذر 17 :: 12:28 صبح :: نویسنده : شهاب افشار آقای من ! بد همراهی بودم !؟ حقش را بجا نیاوردم ..!؟ خواهری را می گویم .. ! یادت می آید ؟ به دنیا که آمده بودم فکر میکردند گریه ام بی تو آرام میشود .. گریه با سرشتمان آغشته بود از همان ابتدا . . . از روزی که محسنمان را بی هوا زدند .. از همان شبی که مادرمان را کشتند و خاک کردیم .. از همان صبحی که پدرمان را کشتندو خاک کردیم.. از همان عصری که برادرمان را کشتند و خاک کردیم .. حسین جان ! تو راهم کشتند .. اما شرمنده که نتوانستیم تورا ... رفتن تو میزند آذر به خیلی چیز ها .. زل زده از روی تل ، خواهر به خیلی چیز ها .. گفتی ابن الحیدرم ، آخر نمیدانی مگر میشود حب علی منجر به خیلی چیز ها .. دیده جای خالیت را آن سوار و دوخته چشم بر گهواره ،بر معجر ، به خیلی چیز ها .. تیر را ، روی پیشانی ، زجای مهر خون جاری شده سنگ دارد میزند لشگر به خیلی چیز ها .. آنطرف از دور دیدم سارقی کرده کمین چشم دارد او به انگشتر ، به خیلی چیز ها .. جا گرفته روی سینه آن سگ حار از قفا میزند هی ضربه بر حنجر ، به خیلی چیز ها .. داخل گودال .. حالش را رعایت میکنیم چون که حساس است یک مادر به خیلی چیز ها .. التماس دعا موضوع مطلب : شنبه 90 آذر 12 :: 2:36 عصر :: نویسنده : شهاب افشار بعضی حدیث ها را هم ما قبول داریم هم برادرانمان ! پیامبر گفت ؛ ان الحسین (ع) مصباح الهدی و السفینة النجاة این از آنهاست ... در مورد راهنما بودن حسین (ع) که .. قلم زدن کاریست عبس ... چرا که اگر کسی دنبال نوری برای پیدا کردن راه حق و حقیقت باشد ، سفیدی گلوی شش ماهه حسین (ع) را به وضوح خواهد دید .. و اگر هم کسی نخواهد ببیند که قلم بیچاره ای مثل من به چه کار خواهد آمد..؟ در بیان اصطلاح "مصباح الهدی" فرموده اند که در قدیم هنگام شب ، کنار راههای اصلی ، آتشی می افروختند که اگر کاروانی مسیر خود را گم کرد در جستجو این نور باشد و اگر این نور را یافت ، به سمت این نور حرکت کند تا باز راه اصلی را در یابد و از بیراهه در امان باشد.. اما در بیان "السفینة النجاة" فرموده اند که باز در قدیم هنگامی که دریا طوفانی میشد، و کشتی نا امن و پر خطر کشتی هایی به کمک این مصیبت زدگان حرکت میکردند و آنها را نجات میدادند امام صادق(ع) در تفسیر این روایت فرمودند: نور حسین (ع) برای همه جهانیان است... و مصداق رحمانیت خداست... اما کشتی حسین (ع) برای شیعیان و محبین اوست... و مصداق رحمت خدا .. فقط کافیست سوار کشتی حسین (ع) شوی ... ساربان که حسین (ع) باشد.. دیگر از راه چه باک ... !؟
موضوع مطلب : یکشنبه 90 آذر 6 :: 11:39 عصر :: نویسنده : شهاب افشار آخرین اخبار رسیده از کربلا حاکی از آن است که زوار بیت الله الحرام ، پس از احساس نا امنی در حوالی حرم خدا و به دعوت مردم کوفه راهی این سرزمین شدند .. و تا ساعاتی دیگر در این سرزمین سکونت خواهند گزید .. گفته شده جناب مسلم ابن عقیل ، نماینده امام ، پس از ورود به کوفه و گرفتن بیعت از اتفاق عظیمی از کوفیان ، خبر رغبت و تمایل مردم این شهر برای زیارت امام را برای ایشان ارسال کرده .. وی همچنین کوفه را محل امنی برای سکونت حسین (ع) و اهلبیتش دانسته است .. شیوع غیر عادی خرید و فروش انواع تسلیحات و ادوات جنگی در کوفه نیز ، موضوع دیگری است که هنوز علت اصلی آن مشخص نیست .. . پایان خبر// موضوع مطلب : آخرین مطالب پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 19
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 97123
|
|